۲ سال پیش، ژان کارلو دنیس بیش از ۴۳۰ پوند (۱۹۵ کیلو گرم) وزن داشت. او روزی به دیدن پزشک قلب خود رفت و با اخباری هراس انگیز مواجه شد. با مواجهه با این خبر که او تنها دو سال فرصت برای زندگی ندارد، ژان کارلو تصمیم گرفت که میبایست کاری را در این زمینه انجام دهد. او تصمیم گرفت که وزن کم کند، نه تنها برای حفظ زندگی خودش، بلکه به خاطر همسر و پسر ۴ ساله اش. این مطلب درباره ی چالش کاهش وزن اوست!
در اینجا، از زبان خودش، ژان کارلو داستان تغییر زندگی و همچنین کارهایی که در زمینه محقق کردن این کاهش وزن قابل توجه انجام داد را برای شما تعریف خواهد کرد.
در ژانویه ۲۰۱۹، من به دیدن پزشک قلب خود رفتم زیرا مچ پایم بنفش شده بود و جریان خون زیادی در آن ناحیه دیده نمیشد. در آن زمان، وزن من ۴۳۱ پوند بود و زندگیم به این شکل بود که از تختخواب به روی مبل میرفتم، سپس از مبل به میز غذا خوری، دوباره بازگشت به مبل و در آخر بازگشت به تختخواب. من روز در میان دوش میگرفتم و نمیتوانستم بند کفشهایم را ببندم و همسرم بود که این کار را برای من انجام میداد.
پزشک قلب به من گفت، “ اگر همین روال را در پیش بگیری، دو سال دیگر خواهی مرد. “ من شروع به گریه کردم.
و سپس تلنگری به من وارد شد که نیاز است کاری در این مورد انجام دهم.
“ کشف کردم کارهایی را میتوانم انجام دهم که تصور انجام آنها را نداشتم “
اولین کاری که کردم دیدن یک متخصص تغذیه بود. او تقریبا به طور کامل به من آموخت که چگونه باید دوباره تغذیه کنم. او رژیم غذایی پالئو را برای من انتخاب کرد، البته من کاملا پایبند به رژیم پالئو نبودم، و تنها از منابع پروتئینی، سبزیجات و چربیها استفاده میکردم. مصرف شکر و چربیهای ناسالم را قطع کردم. همچنین شروع به پیاده روی در محله کردم. به مرور زمان مسافت پیموده شده را افزایش دادم تا اینکه توانستم خودم را به یک باشگاه برسانم و زمانی که این کار را کردم، معادل ۳۰ دقیقه تمرین هوازی بود.
البته در همان ابتدای کار قید تمام غذاهای مورد علاقه ام را نزدم. از دوشنبه تا جمعه به شدت پایبند به رژیم بودم، اما در یکشنبه، اگر هوس دونات و یا خروج از رژیم میکردم، این کار را انجام میدادم.
در ابتدا، کار با وزنه نمیکردم. به خودم گفتم، “ تا زمانی که وزن ۲۹۹ پوند را روی ترازو نبینم، کار با وزنه را شروع نخواهم کرد. “ سپس وزنم دقیقا روی ۳۰۰ پوند توقف کرد و نمیتوانستم آن را به میزانی که میخواستم پایین تر آورم.
در این وضعیت ناامید شدم و در عرض چند هفته، دوباره ۱۳ پوند افزایش وزن پیدا کردم. با خودم میگفتم، “ اوه نه، نباید دوباره این اتفاق بیفتد. “ بنابراین به باشگاه رفتم و شروع به انجام ورزش بیشتری کردم. در آنجا کشف کردم کارهایی را میتوانم انجام دهم که گمان میکردم نمیتوانم انجام دهم نظیر خم شدن، پرش و دویدن. همین امر انگیزه ای برای سال بعد شد تا با سختی کار خود را ادامه دهم.
“ میشنیدم که همه میگفتند، اوه خدای من! “
همچنان که جدی تر میشدم و شاهد تغییرات فوقالعاده در بدنم بودم، میدانستم که میخواهم رقابت نیز داشته باشم. یک مربی شخصی استخدام کردم. تنها چشمانم را بستم و هرچه او میگفت انجام میدادم. اگر حرفهایش عقلانی بود، که چه بهتر. اگر هم نبود، اهمیتی نمیدادم. تنها هرچه میگفت را انجام میدادم.
لحظاتی بود که چشمانم را میبستم و خودم را روی استیج مسابقه در حال برنده شدن مدال یا جام تصور میکردم، و گریه ام میگرفت. زمانی توانستم با وزنه ۱۸۰ پوندی جلو پا دستگاه را بدون توقف انجام دهم. توان شما به نقطه ای میرسد که دیگر احساس درد بیشتری نمیکنید. ذهن اینگونه قدرتمند است.
در ابتدای امسال در مسابقات (WBFF) شرکت کردم که در آن یک بخش با عنوان “ تغییر فیزیک بدنی “ نیز وجود دارد. قبل از ورود شما روی صحنه، آنها یک تصویر بزرگ از شما به نمایش میگذارند. به محض اینکه روی صحنه آمدم، شنیدم که همه با خود میگویند، “ اوه، خدای من! “
من بیش از ۲۱۰ پوند کم کرده بودم، و از ۴۳۱ پوند به فردی تبدیل شده بودم که عضلات شکمش روی صحنه مسابقه نمایان بود.
پای گذاشتن روی استیج احساس خیلی خوبی داشت. احساس ناامنی نمیکردم و توصیه میکنم هر کسی این کار را انجام دهد. قطعا انجام این کار عزت نفس شما را افزایش میدهد. احساس میکنید که انگار چیزی را به دست آورده اید.
من در دسته خودم پیروز شدم و به مسابقات جهانی راه یافتم، جایی که تمام برندگان با هم به رقابت میپردازند تا مشخص شود چه کسی در جهان بهترین تغییر بدنی را داشته است. تجربه من را تبدیل به شخصی کرده بود که میدانست هر کاری که را بخواهد میتواند انجام دهد. هر کاری که ذهنم را روی آن متمرکز کنم، میتوانم انجامش دهم.
“ هر کاری که میکنید، تسلیم نشوید “
ایجاد چنین تغییر بزرگی آسان نبود. باید از خود بپرسید که چرا این کار را انجام میدهی؟ و از آن به عنوان انگیزه دادن به خود استفاده کنید. دلیل من پسرم بود. میدانم شاید دلیل خوبی نباشد، اما حقیقت دارد. میخواستم که آن مدال را به پسرم بدهم. هدفم این بود. هر زمان که نمیخواستم تمرینات هوازی را انجام دهم و هر زمان که پاهایم درد میگرفت، تنها به او فکر میکردم.
کاهش وزن سخت است، اما اگر به نقطه ای رسیدید که گیر کردید یا ناامید شدید، چیزی را پیدا کنید که کاهش وزن را چالشی کند و آن را تبدیل به کاری مفرح و هیجانی کند. آهسته شروع کنید و در یک بازه زمانی طولانی تغییرات کوچک ایجاد نمائید.
هر کاری که میکنید، تسلیم نشوید. میدانم که کاهش وزن مزخرف است، میدانم که خسته کننده میباشد، اما کاری است که مجبورید انجام دهید. هنگامی که شاهد پیشرفت خود باشید، خودتان خواهان آن خواهید شد. در این حالت جذب آن میشوید، من نیز جذب شدم و عاشقش هستم!
میخواهم که مردم بدانند تنها به این دلیل که چاق هستید، زندگی تمام نشده است.
در اینجا ۵ توصیه برترم در زمینه تغییر فیزیک بدنی را برای شما خواهم گفت :
۱ . از چوب غذا خوری استفاده کنید، البته نه فقط برای غذاهای چینی
من با اضطراب زیادی غذا میخوردم، و فقط هرچه میتوانستم میخوردم، هنگامی که متخصص تغذیهام گفت، “ چرا چوب غذا خوری را امتحان نمیکنی؟ “ با خود گفتم، “ باشه، آن را هم امتحان میکنم. “ استفاده از آنها سرعت غذا خوردنم را کاهش داد، به این معنی که زودتر سیر میشدم زیرا سیگنالهای مربوطه فرصت کافی برای رسیدن به مغزم را داشتند.
۲ . با خلاقیت در استفاده از پودر پروتئین، میتوانید چیزی شبیه دسرهای شیرین و پر چرب تهیه کنید.
به منظور اینکه ذائقه شیرینی دوستی خودم را ارضا کنم، دستور تهیه کیکهای پروتئینی، بستنی پروتئینی و پنکیک پروتئینی را یافتم. هر زمان که احساس گرسنگی میکردم، یک اسکوپ پودر پروتئین را در جهت تهیه کیک پروتئینی استفاده میکردم. آن کیکهای کوچک پروتئینی به من کمک کردند تا به برنامه ام پایبند بمانم.
۳ . پایبندی به شرکت در یک رقابت
هیچ چیز نظیر اعلام برنامهها در جهت شرکت در یک مسابقه مسئولیت پذیری و تعهد شما را نشان نمیدهد. لازم نیست تا مغز استخوان عضلات کات شده داشته باشید. برخی فدراسیونها نظیر (WBFF) اکنون دسته تغییر فیزیک بدنی را نیز دارند، که در آن شما بر اساس پیشرفتی که داشته اید قضاوت خواهید شد، و نه داشتن بدنی بی نقص و کامل. و آیا فیتنس چیزی غیر از این است؟
۴ . از خود دست نکشید
شما نمیتوانید از خود دست کشیده و تسلیم شوید. هدفتان هرچه که هست، ارزش رسیدن به آن را دارید. شما ارزشش را دارید، شما میتوانید آن را انجام دهید.
۵ . فعالیت هایی را پیدا کنید که باعث شوند تا شما بیشتر مشتاق به انجام آنها شوید.
به محض اینکه من دریافتم با انجام چه کاری بیشترین لذت را میبرم، ذهنیت منفی از من دور شد. برای من، این کار با وزنه در باشگاه بود که عاشقش بودم.