در سال ۲۰۱۴، لیگ حرفه ای (IFBB) رقابتهای میس المپیا (Ms. Olympia) را منحل کرد، بدون اینکه کوچک ترین اشاره ای در مورد زمان از سرگیری این رقابتها شود. با توجه به این ادعا که دیگر هواداران علاقه ای به این رقابتها ندارند، لیگ حرفه ای بدنسازی بانوان توسط این سازمان لغو شد. چگونگی و چرایی کنار گذاشتن رقابتهای میس المپیا خود گویای موانع پیش روی این ورزش برای بانوان میباشد. مخصوصا این موضوع که بدن قابل قبول برای زنان باید به چه شکلی باشد یا نباشد. چنین سوالاتی بسیار قبل تر از رقابتهای میس المپیا، بدنسازی بانوان را تحت تاثیر قرار داده بود.
خاستگاه بدنسازی بانوان
رقابتهای مستر المپیا دقیقا ۱۵ سال قبل از رقابتهای میس المپیا شروع شد، اما قبل از این زمان نیز مردان در انظار عمومی بازوهای خود را به نمایش میگذاشتند. یوجین ساندوی فقید، بدنسازی که عمدتا به دلیل محبوب کردن ورزش بدنسازی بین توده مردم شناخته میشود، اولین رقابت فیزیک مردان را در سال ۱۹۰۱ برگزار کرد. کمی پس از آن، فردی مشتاق بدنسازی و صاحب مجله به نام برنار مک فادن شروع به برگزاری یک سری مسابقات بدنسازی کرد. مسابقات تحت نظر مک فادن هم شامل مردان و هم زنان میشد. به غیر از این مسابقات انحصاری، مسابقات فیزیک زنان تا قبل از دهه ۷۰ میلادی به شکل قابل توجهی ظهور نکرده بود.
البته این گفته به این معنی نیست که تا قبل از آن علاقه مندان به فیزیک زنانه و بدنسازان زن وجود نداشتند، بلکه به این معنی است که تا آن زمان آنها اجازه شرکت در مسابقات را نداشتند. در اواخر دهه ۴۰ میلادی به یک وزنه بردار زن آمریکایی به نام ابی استاکتون جایزه ای با عنوان (Miss Physical Culture Venus) توسط مک فادن به دلیل فیزیک بدنی اش اهدا شد. به همین ترتیب، زنان در دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی اغلب وارد رقابتهای فیزیک مردان میشدند و گاهی اوقات با هم رقابت نیز میکردند.
اما چیزی که در آن زمان کمبود آن احساس میشد، رقابتی برای مقایسه فیزیک زنان با هم بود. نزدیک ترین چیزی که به یک رقابت بدنسازی بانوان شباهت داشت، مسابقه ای به نام میس آمریکا بود، که بخش لباس شنا نیز در آن لحاظ شده بود. اما در میس آمریکا جوایز به اندامهای زنانه قلمی و لاغر داده میشد و نه به اندامهای عضلانی.
اما اگر قرار بود چیزی به عنوان بدنسازی زنان وجود داشته باشد، لازمه آن عضله بود. لسلی هیوود در کتابش منتشر شده در سال ۱۹۹۸ با نام (Bodymakers: A Cultural Anatomy of Women’s Body Building) عنوان میکند که در آن زمان بسیاری از دیدن بدنهای عضلانی زنان احساس خوشایندی نداشتند. اما اکنون در سال ۲۰۲۱، زنان ورزشکار، قوی و قدرتمند عمدتا توسط جامعه مورد تشویق و تحسین قرار میگیرند، اما در بخش اعظمی از قرن ۲۰ اوضاع به این قرار نبود.
جدایی از ادعاهایی که عنوان میداشت کار با وزنه بدن زنان را بیش از حد عضلانی میکند، جامعه بدنسازی زنان اغلب بر اساس ایده آلهای قدیمی دوران ویکتوریایی مبنی بر ورزشهای “ مناسب “ برای زنان مورد تاخت و تاز قرار میگرفت. تا قبل از دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، ورزشهای قدرتی برای زنان ترویج نمیشد. اما همچنان که زنان بیشتری به باشگاه ورود میکردند و برگزار کنندگان مسابقات مردانه احساس راحتی بیشتری با رقابت کنندگان زن پیدا میکردند، به وقوع پیوستن چیزی نظیر بدنسازی زنان محتمل به نظر میرسید.
ورود جدی مسابقات بدنسازی زنان به رسانههای جمعی توسط خانومی به نام دوریس باریلو محقق شد. باریلو یک بدنساز و مروج این رشته بود که به واسطه حضورش در اولین نمایش مدرن بدنسازی زنان شناخته میشود. این رقابت توسط هنری مک گی در سال ۱۹۷۸ سازماندهی شد، و باعث شد تا دو سازمان بدنسازی مهم دیگر نیز توجهشان جلب شود.
یک سال پس از رقابت باریلو، لیگ حرفه ای (IFBB)، که برگزار کننده رقابتهای مستر المپیا نیز بود، میزبانی مسابقه ای دیگر را نیز به عهده گرفت. در این رقابت زنی با نام لیزا لیون پیروز شد و بسیاری بر این عقیده بودند که او جذابیت این رشته در ایالات متحده را بیش از پیش افزایش داد. با توجه به پذیرش عمومی این رقابت، لیگ حرفه ای (IFBB) مسابقات میس المپیا را ایجاد کرد، که یک سال پس از پیروزی لیون استارت زده شد.
تاریخ اولیه میس المپیا
راشل مک لیش در مسابقه افتتاحیه سال ۱۹۸۰، توانست لقب اولین “ میس المپیا “ را از آن خود کند. به واسطه این پیروزی و بدن ورزشکاری، او تبدیل به یک نماد برای زنان بدنساز شد.
درست پس از شروع رشته ورزشی بدنسازی زنان، منتقدان شروع به بحث در مورد فرم ایده آل بدنسازان زن کردند، اینکه آیا رقابت کنندگان میبایست اندامی تر و بدنی ورزشکاری داشته باشند (بسیاری در آن زمان چنین ویژگی هایی را زنانه میدانستند)، یا اینکه آنها باید مرزهای عضلانی بودن یک خانم را گسترش دهند؟ پیروزی مک لیش نشان دهنده نگرش اولی بود، اما تنها تا زمانی معین.
در مورد تاریخچه بدنسازی زنان در سال ۱۹۸۱، ریتوا “ کیکه “ الوما توانست مک لیش را شکست دهد. اگرچه مک لیش توانست در سال ۱۹۸۲ دوباره عنوان قهرمانی را پس بگیرد، اما این آخرین پیروزی او بود. این ورزش در حال تغییر بود، و نسل جدیدی از ورزشکاران در حال روی کار آمدن بودند. کارا دانلوپ در سال ۱۹۸۳ پیروز شد و سپس در سال ۱۹۸۴ این رشته ورزشی خوشامد گوی اولین ورزشکار غالب خود بود، یعنی کوری اورسون.
از ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۹، کوری اورسون توانست شش قهرمانی متوالی میس المپیا را به دست آورد. به عبارت دیگر، اورسون توانست استانداردی جدید را معرفی کند. جان رومانو، فردی تاثیر گذار در دنیای فیتنس و بدنسازی، دوره اورسون را دوره طلایی بدنسازی زنان توصیف میکند. بر اساس گفته رومانو، این دوره زمانی بود که تماشا گران زیادی در مسابقات بدنسازی زنان حضور پیدا میکردند، شرکت کنندگان میتوانستند تاثیر زیادی روی عموم مردم بگذارند و زمانی بود که مردم برای این ورزش اهمیت قائل میشدند.
شواهد بیشتر در این مورد مربوط به اوایل دهه ۹۰ میلادی میشود، زمانی که اورسون در فیلمهای اکشن و برنامههای تلوزیونی حضور پیدا کرد. او اولین بدنساز زنی بود که به شکل جدی وارد هالیوود شد.
(Pumping Iron II) و مشکلات بدنسازی زنان
البته دوره اورسون بدون مشکل هم نبود. در سال ۱۹۸۵، با پخش (Pumping Iron II: The Women) بدنسازی زنان به شکل قابل توجهی به عموم معرفی شد. این مستند دنباله ای از (Pumping Iron) بود، مستندی بسیار محبوب که در سال ۱۹۷۷ منتشر و توانست بدنسازی و وزنه برداری مردان را بین عموم جا بیندازد، که عمده این موفقیت به لطف عملکرد کاریزماتیک آرنولد شوارتزنگر بود.
اگرچه (Pumping Iron) روی رقابت آرنولد شوارتزنگر و لو فریگنو برای عنوان المپیای ۱۹۷۵ متمرکز بود، اما در (Pumping Iron II) تمرکز روی رقابت بو فرانسیس و راشل مک لیش برای کسب عنوان (Caesars World Cup) بود، که رقابتی طراحی شده برای این فیلم بود.
فرانسیس یک پاورلیفتر قهرمان جهان بود که برای اولین بار در یک رقابت بدنسازی شرکت میکرد. فرانسیس که تحت نظر استیو میکالیک، قهرمان سابق مستر آمریکا، کار میکرد، توانست سطحی از عضلانی بودن را به نمایش بگذارد که هیچکدام از رقیبان او حتی نزدیک به او نیز نبودند. در واقع این مستند را میتوان یک تحقیق در مورد اینکه آیا بدن فرانسیس بیش از حد “ مردانه “ میباشد یا خیر، دانست.
اگرچه داوران این را عنوان نکردند، اما عنوان هشتمی فرانسیس نشان میداد که معیارهای سختگیرانه ای برای بدن زنان اعمال شده بود. این بحثها تا زمان اورسون به عنوان میس المپیا نیز ادامه داشت. در یک مقاله با موضوع اورسون در سال ۱۹۸۸، لس آنجلس تایمز اینگونه نگرانی خود را برای خوانندگان ناآگاه خود عنوان میدارد :
“ بدنسازی زنان در یک بحران شخصیتی به سر میبرد. به شکل تاریخی، یک بدنساز زن، خود متناقض به نظر میرسد، همانند پرنده ای که در تلاش برای تبدیل شدن به ماهی است. در نتیجه این ورزش در تصمیم گیری در مورد اینکه آیا شرکت کنندگان میبایست اول زن باشند و دوم بدنساز، یا اینکه اصلا زنانگی باید مدنظر قرار بگیرد یا نه، دچار مشکل شده است. “
این عمدتا یک دیدگاه دلسوزانه از مشکلاتی بود که بدنسازان زن با آن مواجه بودند. همچنان که ورزش هایی نظیر وزنه برداری، پاورلیفتینگ و بدنسازی بیشتر در بین زنان محبوب میشدند، اینطور به نظر میرسید که به شکل اجتناب ناپذیری بدنسازان زن (و ورزشکاران قدرتی) میبایست عضلانی تر باشند. برخی در مورد اینکه این امر میتواند به کجا ختم شود هشدار میدادند.
دوره مورای و فراتر
در مورد تاریخچه بدنسازی زنان باید بدانید که از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۹، عنوان میس المپیا بین دو زن تقسیم شد، یعنی لندا مورای و کیم چیزوسکی نیکولز. مورای از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ به شکل متوالی قهرمان شد، در حالی که چیزوسکی نیکولز توانست این عنوان را از سال ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ از آن خود کند.
اولین پیروزی مورای در میس المپیا در سال ۱۹۹۰ و از بین ۳۰ شرکت کننده حاصل شد. در سال بعد یعنی ۱۹۹۱، مورای در رقابت میس المپیایی که اولین بار از تلوزیون پخش میشد عنوان قهرمانی را از آن خود کرد. اما نفر دوم چه کسی بود؟ بو فرانسیس. عنوان دومی فرانسیس نشان دهنده این بود که حجم عضلانی نیز در حال تبدیل شدن به فاکتوری مهم در پیروزی میباشد. به شکل طعنه آمیزی، در دهه ۹۰ میلادی، بدنسازی مردان نیز وارد دوره ای شد که آن را با نام دوره هیولاهای حجیم میشناسند، که این امر به لطف دورین یتس میباشد. در آن زمان نیز جامعه احساس نگرانی میکرد.
لیگ حرفه ای (IFBB) متوجه این موضوع شد و در سال ۱۹۹۲، به داوران گفته شد که بیشتر به شرکت کنندگانی توجه کنند که بیشتر ویژگیهای زنانه خود را حفظ کرده باشند. با توجه به ادعای آنها در مورد نگران بودن نسبت به زیبایی بدن و همچنین صحبت علنی در مورد استفاده از داروهای آنابولیک، لیگ حرفه ای (IFBB) به دنبال تغییر در دسته بدنسازی زنان بود، که البته با پیروز شدن مجدد لندا مورای آنها در دنبال کردن این هدف ناموفق بودند (اگرچه حجم مورای کمی کمتر از سال قبلش بود).
همین جنجالها در دوره سلطه چیزوسکی نیکولز نیز ادامه داشت. بسیاری از مفسران، چه در زمان قهرمانی او و چه پس از آن، عنوان داشتند که دوره چیزوسکی نیکولز زمانی بود که بدنسازی زنان توسط استروئیدها نابود شد. هنگامی که مشخص شد فیزیکهای عضلانی زنانه قصد ماندگاری دارند، لیگ حرفه ای (IFBB) تصمیم گرفت تا بدنسازی زنان را به چند دسته مختلف تقسیم کند. امروزه این دستهها عبارتند از بیکینی، فیگور، فیزیک، بدنسازی زنان، فیتنس و دسته ولنس.
آخرین پیروزی چیزوسکی نیکولز در المپیا به سال ۱۹۹۹ بر میگردد، اگرچه در یک مقطع اینطور به نظر میرسید که این رقابت برگزار نمیشود.یک ماه قبل از این رویداد، یارکا کاستنرووا به دلیل فروش کم بلیت، مسابقات را لغو کرد. اما در آخرین لحظات با جمع آوری کمکهای مالی، که شامل ۵۰۰۰۰ دلار اهدایی مجله فلکس نیز میشد، این مسابقه برگزار شد. به همین دلیل بود که در سال بعد از آن، مسابقات مستر و میس المپیا در یک آخر هفته برگزار شد. در همین سال، جیم منیون همچنین نامه ای به بدنسازان زن ارسال و آنها را مطلع کرد که مسابقات سال آینده بر اساس ظاهر، چهره، آرایش و پوست سالم قضاوت خواهد شد.
در سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ لندا مورای قهرمانی هفتم و هشتم خود در میس المپیا را کسب کرد، تا تبدیل به موفق ترین فرد در این مسابقات شود. برای درک این موفقیت، باید گفت که تنها دو مرد توانسته اند هشت عنوان مستر المپیا را کسب کنند، یعنی لی هنی و رونی کلمن. اراده خاصی را میطلبید تا بتوان از مورای پیشی گرفت و افراد کمی گمان میکردند که چنین چیزی ممکن باشد، اما با ورود آیریس کایل این امر محقق شد.
قهرمان ۱۰ دوره میس المپیا
مسرور و شادمان از هشتمین پیروزی، مورای امیدوار بود تا با کسب نهمین قهرمانی میس المپیا، میراث خود را جاودانه کند. این رویایی بود که ناگهان توسط زنی به آیریس کایل نابود شد. کایل که با خواندن مجلههای فلکس و آیرون من بزرگ شده بود، مورای را الگوی خود میدانست. او بعدا اعلام کرد که مورای الهام بخش او در ساخت فیزیک بدنی اش بوده است :
“ اولین باری که عکسی از لندا مورای را در مجله دیدم را به یاد می آورم. کاملا در بهت و حیرت بودم. آن عکس را بریدم و روی یخچال چسباندم و از آن زمان به بعد، هدفم ساختن بدنی همانند او بود … “
در سال ۲۰۰۴، کایل با شکست مورای توانست دنیای بدنسازی را شوکه کرده و به هدف خود دست یابد. فیزیک بدنی کایل آنچنان عضلانی و حیرت انگیز بود که لیگ حرفه ای (IFBB) قانون بحث برانگیز “ ۲۰ درصد “ را معرفی کرد، که از شرکت کنندگان میخواست که حجم عضلات بدن خود را برای رقابت سال ۲۰۰۵، بیست درصد کاهش دهند. بعدا در ادامه بررسی این قانون، عکاس رشته بدنسازی به نام بیل دوبینز اعلام کرد که لیگ حرفه ای (IFBB) با حجم عضلات کایل مشکل داشت.
چه این موضوع صحت داشت یا خیر، کایل در سال ۲۰۰۵ رقابت را به حریف کمتر عضلانی خود با نام یاکسنی اریکویین گارسیا واگذار کرد که البته او هم اگرچه حجم کمتری داشت اما بدنی بسیار تحسین برانگیز ساخته بود. علیرغم تلاشهای لیگ حرفه ای (IFBB)، شکایات از طرف طرفداران و ورزشکاران باعث شد تا در رقابت سال بعد قانون ۲۰% برداشته شود. سپس از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴، کایل ۹ عنوان قهرمانی متوالی میس المپیا را کسب کرد و در مجموع توانست ۱۰ عنوان قهرمانی را در کارنامه خود ثبت کند. متاسفانه، کایل در زمانی قرار داشت که حمایت از این ورزش به شدت کاهش یافته بود.
در دوره سلطه کایل، حمایت سازمانی از مسابقات میس المپیا مدام کاهش پیدا میکرد. دستههای جدیدی ایجاد شدند که هدف آنها ترویج بدن هایی با عضلات کمتر برای زنان بود. در آن زمان فروش بلیت کاهش پیدا کرد و اگرچه این امر تقصیر کایل نبود، اما مردم به نوعی از سلطه کایل در این رشته سرخورده شده بودند.
این ورزش در حال رنج بردن بود. با توجه به نارضایتی داوران و طرفداران مبنی بر مسیری که این رشته در پیش گرفته، مسابقات میس المپیا بعد از سال ۲۰۱۴ لغو شد. در آن سال آیریس کایل به تازگی دهمین عنوان المپیای خود را دریافت کرده بود و به همین سادگی مسابقات این رشته برای سالهای بعد کنسل شد.
تاریخچه بدنسازی زنان : موج دوم بدنسازی زنان
پس از کنسل شدن مسابقات میس المپیا، کایل بازنشسته شد. بزرگ ترین رقابت دیگر وجود نداشت و بسیاری ماهیت و ذات بدنسازی زنان را زیر سوال میبردند. اما چیزی که بدنسازی زنان را نجات داد مداخله کمپانی ای شخصی به نام (Wings of Strength) و مسابقات جدیدشان به نام (Rising Phoenix) بود.
با حمایت تیم گاردنر، مسابقات (Rising Phoenix) به هر نحوی جایگزین میس المپیا شد. این رقابت به حفظ و افزایش محبوبیت این رشته کمک کرد. کنسل شدن مسابقات میس المپیا شوک بزرگی را به ورزشکاران این رشته وارد کرد. اما به شکل قابل توجهی همین امر باعث دو برابر شدن تلاش طرفداران، مروجین و ورزشکاران برای حمایت از بدنسازی زنان شد. جیک وود که مالک (Wings of Strength) میباشد، در این زمینه نقش محوری خود را اثبات کرد.
وود نه تنها میزبانی مسابقات (Rising Phoenix) را بر عهده گرفت، بلکه در کنار دیگران برای احیای مسابقات میس المپیا نیز کار کرد. پس از مستر المپیا ۲۰۱۹، لیگ حرفه ای (IFBB) اعلام کرد که این آرزو برآورده خواهد شد. در این حالت مسابقات (Rising Phoenix) حکم دریافت جواز برای مسابقات میس المپیا را پیدا خواهد کرد. این خوش بینی زمانی تقویت شد که در سال ۲۰۲۰، (Wings of Strength) اعلام کرد که میزبانی کل مسابقات المپیا را بر عهده خواهد گرفت. برای اولین بار در مدت زمانی طولانی، آینده برای بدنسازی زنان روشن به نظر میرسد.
جمع بندی تاریخچه بدنسازی زنان
در سال ۲۰۱۵ در بلاگ (Female Muscle) تکذیبیه قابل تاملی بر نوشته جان رومانو مبنی بر مرگ بدنسازی زنان منتشر شد. در این پست در مورد تنش ذاتی موجود در بدنسازی زنان صحبت شد، که ناشی از مفهوم زیبایی میباشد. بسیاری از منتقدان بدنسازی زنان را هدف قرار داده بودند، اینکه شرکت کنندگان بیش از حد عضلانی هستند، بیش از حد مردانه هستند یا ویژگیهای زنانه ندارند، که همگی این انتقادات بر پایه باورهای قدیمی در زمینه زیبایی زن بود.
با توجه به اینکه اولین رقابت جدی بدنسازی در ایالات متحده، یعنی مستر آمریکا، خود الگو گرفته از مسابقات میس آمریکا بود، باید گفت که به جنبه زیبایی در دسته مردان این مسابقات به ندرت توجه میشد. البته این گفته به این معنی نیست که بدنساز مرد زیبایی ندارند، بلکه به این معنی است که من به ندرت شنیدهام که طرفداری زیبایی چهره قهرمان مستر المپیا را نقد کند.
بدنسازی در مورد توسعه متقارن عضلات میباشد. چیزی که همیشه من را در مورد مصاحبههای لندا مورای و آیریس کایل تحت تاثیر قرار میدهد، آن استرس و نقدهای بیش از حدی میباشد که آنها با آن مواجه بودند که ریشه آن هم عمدتا در همان مفهوم زیبایی میباشد. چنین نقدهایی به ندرت بیان میدارند که زیبایی واقعا در چشم ناظر است، یا مهم تر از آن اینکه این زنان خواهان تمرین سخت، رقابت و پیروزی در رقابتهای بدنسازی میباشند. بلاگ (Female Muscle) در جمع بندی این تنش بسیار بهتر از آنچه که من میتوانم بگویم آورده است که:
“ رسانههای جمعی به مردم میگویند که لاغر بودن برای زنان ایده آل میباشد. برخی مردم این موضوع را رد میکنند و خودشان تصمیم میگیرند که ایده آل چه میباشد. به ما گفته شده که بدنی دارای برجستگی و سایز بیشتر ویژگی مثبتی میباشد، اما همچنان مقاومت هایی در برابر زنان عضلانی وجود دارد. آنها را همچنان به چشم یک ناهنجاری میبینند. “
اکنون بدنسازی بانوان بالاخره به رقابتهای المپیا بازگشته است. چیزی که در ادامه رخ خواهد داد بستگی به حمایت کنندگان و ترویج کنندگان دارد، زیرا ورزشکاران خودشان همیشه چیزی به غیر از افرادی متعهد، الهام بخش و سخت کوش نبوده اند. تمام مدرکی که در این مورد نیاز دارید آیریس کایل میباشد که از بازنشستگی خارج شده تا در ۴۶ سالگی یازدهمین عنوان قهرمانی خود را طلب کند.
۱۹۸۰: راشل مک لیش
۱۹۸۱: کیکه الما
۱۹۸۲: راشل مک لیش
۱۹۸۳: کارلا دانلوپ
۱۹۸۴: کوری اورسون
۱۹۸۵: کوری اورسون
۱۹۸۶: کوری اورسون
۱۹۸۷: کوری اورسون
۱۹۸۸: کوری اورسون
۱۹۸۹: کوری اورسون
۱۹۹۰: لندا مورای
۱۹۹۱: لندا مورای
۱۹۹۲: لندا مورای
۱۹۹۳: لندا مورای
۱۹۹۴: لندا مورای
۱۹۹۵: لندا مورای
۱۹۹۶: کیم چیزوسکی نیکولز
۱۹۹۷: کیم چیزوسکی نیکولز
۱۹۹۸: کیم چیزوسکی نیکولز
۱۹۹۹: کیم چیزوسکی نیکولز
۲۰۰۰: ولنتینا چپیگا (سنگین وزن)، آندرولا بلانشت (سبک وزن)
۲۰۰۱: جولیت برگمن
۲۰۰۲: لندا مورای
۲۰۰۳: لندا مورای
۲۰۰۴: آیریس کایل
۲۰۰۵: یاکسنی اوری کویین
۲۰۰۶: آیریس کایل
۲۰۰۷: آیریس کایل
۲۰۰۸: آیریس کایل
۲۰۰۹: آیریس کایل
۲۰۱۰: آیریس کایل
۲۰۱۱: آیریس کایل
۲۰۱۲: آیریس کایل
۲۰۱۳: آیریس کایل
۲۰۱۴: آیریس کایل
۲۰۲۰: آندریا شاو
سلام
به نظرم بدنسازی زنان با روحیه و جسم لطیف زنان منافات دارد و مصرف داروهای مکمل هم خطرات جبران ناپذیری برای روح و جسم زنان دارد و خواهد داشت. حداقل در کشور ما زمینه ای برای فعالیت های بدنسازی زنان آنطور که بایسته و شایسته باشد وجود ندارد و موانع زیادی بر سر راه زنان وجود دارد و عرصه ای برای نمایش در اختیار نخواهند داشت. و …
فاخته کارشناس عالی آموزش عالی