بیوگرافی آرنولد شوارزنگر
4.3

بیوگرافی آرنولد شوارزنگر

  • جهان, قهرمانان
  • 2 ژانویه 15
  • محمدرضا امیدی
  • 23,275 بازدید
  • بدون دیدگاه

آرنولد آلویس شوارزنگر (به آلمانی: Arnold Alois Schwarzenegger) (زاده ۳۰ ژوئیه ۱۹۴۷) بدن‌ساز اتریشی-آمریکایی، برنده جایزه گوی طلایی بازیگری، و سیاست‌مدار جمهوری‌خواه آمریکا است و فرماندار سابق ایالت کالیفرنیا می‌باشد.

 

 

 

زندگی ورزشی

او ۷ بار قهرمانی در مسابقات مستر المپیا(معتبرترین مسابقات پرورش اندام)در سالهای ۱۹۷۰-۱۹۷۱-۱۹۷۲-۱۹۷۳-۱۹۷۴-۱۹۷۵-۱۹۸۰ را دارد و یکی از پرافتخارترین قهرمانان جهان است.

او بدنسازی را از ۱۴ سالگی شروع کرد و در ۲۳ سالگی اولین قهرمانی خود را در مستر المپیا بدست اورد. البته در سال ۱۹۶۹ و در ۲۲ سالگی در مستر المپیا مقام دوم را بدست اورد.

طبق گفته ی خود آرنولد او زیاد طعم شکست را در مسابقات نچشیده است و واقعا نیز همچین است زیرا از ۲۵ مسابقه ی رسمی و بین المللی که داشته است فقط ۲ مسابقه را اول نشده است و در ان دو مسابقه به مقام ۲ رسیده است. نام او در کتاب رکورد های گینس به عنوان بهترین و کاملترین بدن انسانی امده است..اندازه ی بدن او در زمانیکه در اوج شهرت و قهرمانی بود بدین شرح است:

بازوها: ۵۷ سانتی متر سینه: ۱۴۶ سانتی متر کمر: ۸۵ سانتی متر رانها: ۷۴ سانتی متر ساق پا: ۵۰ سانتی متر وزن بدن: ۱۰۸ کیلوگرم قد: ۱۸۸ سانتی متر
عناوین قهرمانی

سال ۱۹۶۳ مسابقه استرهاف اتریش نفر دوم
سال ۱۹۶۵ مسابقه جونیور (المان) نفر اول و مستر اروپا
سال ۱۹۶۶ عنوان بهترین بدنساز اروپا (المان)
سال ۱۹۶۶ قهرمان مستر اماتور اروپا
سال ۱۹۶۶ مسابقه NABBA (مستر یورنیوس) نفر دوم
سال ۱۹۶۷ مسابقه NABBA نفر اول
سال ۱۹۶۸ نفر اول مسابقات پاورلیفتینگ المان
سال ۱۹۶۸ نفر اول مسابقه IFBB مستر اینترنشنال (مکزیک)
سال ۱۹۷۰ نفر اول مستر المپیا در نیویورک
سال ۱۹۷۱ نفر اول مستر المپیا در فرانسه
سال ۱۹۷۲ نفر اول مستر المپیا در آلمان
سال ۱۹۷۳ نفر اول مستر المپیا در نیویورک
سال ۱۹۷۴ نفر اول مستر المپیا در نیویورک
سال ۱۹۷۵ نفر اول مستر المپیا در آفریقای جنوبی
سال ۱۹۸۰ نفر اول مستر المپیا در استرالیا

زندگی شخصی
آرنولد و همسرش

او هم اکنون ۴ فرزند دارد (۲ دختر و ۲ پسر) و همسر او نیز ماریا شرایور کندی (خواهر زاده ی جان.اف. کندی) است..

از بهترین دوستان او میتوان به فرانکو کلمبو – فرانک زین – چارلز گینز و جورج باتلر اشاره کرد که در دوران ورزشی زندگی او خیلی تاثیرگذار بودند..

زندگی سیاسی

او در هفتم اکتبر ۲۰۰۳ فرماندار کالیفرنیا به جای گری دیویس شد و در هفدهم نوامبر ۲۰۰۳ سوگند خورد تا راه گری دیویس را ادامه دهد. در شانزدهم سپتامبر ۲۰۰۵ اعلام کرد که می‌خواهد درسال ۲۰۰۶ دوباره فرماندار کالیفرنیا شود. او در سال ۲۰۰۵ بهترین و محبوبترین سیاست‌مدار سال انتخاب شد.

مردم از او به عنوان فرشته نجات کالیفرنیا نام می‌بردند که همانند ترمیناتور با مشکلات مبارزه می‌کرد.

مردم به او القابی چون «درخت زیتون اتریشی»، «نابودگر»، «گاورنِیتور» (واژه مشتق از کلمات انگلیسی «گاورنِر» به معنای فرماندار و «ترمینِیتور» به معنای نابودگر) داده‌اند، او در جوانی در پرورش اندام شهرت زیادی کسب کرد.

زندگی هنری
زندگینامه آرنولد شوارزنگر (arnold schwarzenegger),عاشق بدنسازی باشید نه برده آن ( از زبان آرنولد شوارزنگر )‌,آرنولد شوارزنگر,تمرینات آرنولد شوارزنگر,بیوگرافی آرنولد شوارزنگر,عکس های آرنولد شوارزنگر,عکس آرنولد شوارزنگر,محل زندگی آرنولد شوارزنگرفیلم های آرنولد شوارزنگر,داستان های آرنولد شوارزنگر,اخبار آرنولد شوارزنگر,تمرینات آرنولد شوارزنگر,برنامه تمرینی آرنولد شوارزنگر فیلم‌شناسی

نابودگر ۲: روز قضاوت

نابودگر
نابودگر ۲: روز قضاوت
نابودگر ۳: انقلاب ماشین‌ها

پایان دوران
خسارت جانبی
دروغ‌های حقیقی
غارتگر
کونان: ویرانگر
کونان: بربر
داغ سرخ
هرکول در نیویورک
خداحافظی طولانی
وزنه‌برداری
کوماندو
بتمن و رابین
روز ششم
دور دنیا در هشتاد روز
جونیور
جزیره بر تا
پارتی ”اخر”
آخرین حرکت قهرمان
بی مصرف ها
بی مصرف ها ۲
سینترا
پلیس کودکستان

عاشق بدنسازی باشید نه برده آن ( از زبان آرنولد شوارزنگر )‌

وقتی تازه بدنسازی را شروع کرده بودم . سال ۱۹۶۲بود و در سنین نوجوانی بودم . آن زمان حرکت آخرین اتوبوس از گراز ، که باشگاه محل تمرینم بود ، به تال که که خانه پدری ام در آنجا بود ساعت ۷ عصر بود . ولی تمرینم پس از ساعت ۷ تمام می شد بنابراین با دوچرخه به باشگاه می رفتم و پس از هر جلسه تمرین با دوچرخه به خانه بر می گشتم . هر بار بدلیل شدت تمرین دستهایم کرخت و بی حس می شد ، به همین دلیل بسیاری از مواقع نمی توانستم دوچرخه را به خوبی کنترل کنم ، و در راه آب کنار جاده سقوط می کردم .


نشستن در نهر آب در حالیکه دستهایم کاملا کوفته بود از خاطرات جالب آن دوران است دستهایم چنان بی حس بود که روز بعد هم توان شانه کردن سرم را نداشتم ولی معنای کوفتگی این بود که عضلاتم در حال رشد است . این دنیای جدیدی را به سوی من گشود ، دنیایی که ریاست آن با خودم بود و مسئول سرنوشتم . فهمیده بودم که می توانم به شخصی که آرزویش را داشتم بدل شوم ، به شرطی که تمرکز داشته باشم و خودم را متعهد به دستیابی به اهدافم بدانم .اگر قرار بود با یک واژه بدنسازی را توصیف کنم واژه لذت بردن را بهترین توصیه میدانم .

همزمان با اینکه سنم افزایش یافت ، همان شوق و اشتیاق در من حفظ شد ، نه تنها برای بدنسازی بلکه برای تمام زندگی. دید مثبتی که من به تمام جنبه های زندگی ام داشتم در بدنسازی من ریشه داشت .

یک مسئله  مهم روند پیشرفت من بود و زمانی که من به آن اختصاص می دادم متناسب با موفقیتم بود و این چیزیست که به همه دوستداران بدنسازی توصیه می کنم . اهداف خودتان را داشته باشید زمان مناسب را برای دستیابی به آن اهداف اختصاص دهید و از تلاشتان لذت ببرید.

نمی توانم تصور کنم که بهتر از شیوه ای که بدنسازی در پیش رویم گذاشت امکان داشت زندگی را بسازم تقویت یک عضله از طریق تمرین و رعایت عادات غذایی مناسب کاملا متناسب با معجزه بدن انسان است . و تقویت هر جنبه ای از قابلیتهای بدن انسان از ساختن عضلات تا افزایش قدرت یا کاهش ذخایر چربی همگی از طریق برنامه ریزی و عملکرد دقیق و منظم امکان پذیر است . دقت و نظمی که می تواند روی تمام جنبه زندگی اثر مثبت داشته باشد . اما باید تمام این پروسه را به نوعی پیش برید که برایتان لذت بخش باشد . نه اینکه مثل برخی افراد خود را اسیر و بنده بدنسازی بدانید و اجازه دهید طراوت و شادابی زندگی را از شما بگیرد .
من بدنسازانی را می بینم که لزوماً جزو افراد حرفه ای هم نیستند ولی خود را به برده های این ورزش تبدیل کرده اند مردان و زنانی که در باشگاهها و حتی در حاشیه ٔ رقابتها وقتی به چهره هایشان دقت می کنید چیزی جز کسالت و بی حوصلگی نمی بینید اغلب یک گالن پر از آب هم دنبالشان است مثل اینکه بدنشان در چند دقیقه آتی به تمام آن مقدار آب نیاز خواهند داشت . هر دو ساعت باید وعده ای مصرف کنند ، و آن وعده هم نباید چیزی باشد جز برنج و مرغ، و همه اینها در حالیست که شاید تا رقابت بعدی خود چند ماه فاصله دارند .

البته وقتی من هم در سالهای رقابت بودم ، در مورد تمرین جدیت زیادی داشتم ، ولی از زمانی که در باشگاه سپری می شد لذت می بردیم و هرگز از صرف دقایقی برای شوخی و خنده و گپهای دوستانه مضایقه نمی کردیم . وقتی هم صحبت از تغذیه بود به فلسفه علمی و نسبتاً آسانی پایبند بودیم . روزانه سه وعده اصلی داشتیم و غیر از آنهم از میان وعده هایی شامل پروتئین و دیگر مواد مغذی استفاده می کردیم برای اینکه روند عضله سازی خود را حفظ کنیم .

اغلب پس از تمرین بصورت گروهی به رستوران یا کافه ای در ونیس کالیفرنیا می رفتیم و غذای مناسبی را سفارش می دادیم . در هفته های منتهی به رقابت ، غذاهایمان رژیمی بود شامل مرغ یا ماهی بعلاوه برنج و سبزیجات – در غیر اینصورت همبرگر یا استیک سفارش می دادیم به همراه سس گوجه که خودش یک وعده خوش طعم و لذت بخش بود . هدفم از این صحبتها این است که بگویم هیچ دلیلی وجود ندارد که شما نتوانید از زندگی لذت ببرید و همزمان یک بدنساز باشید . بدنسازی هرگز نباید مثل باری بر دوش شما به حساب آید یا اینکه تمام زندگی شما را تحت تاثیر منفی قرار دهد . ولی اگر در گذر زمان بدنسازی برایتان به این شکل درآمده لازم است بازنگری در شیوه نگاه و عملکرد خود به این ورزش و تمام زندگی تان داشته باشید .گالن آبی را که همیشه دنبال خود می کشید کنار بگذارید از وسواس در مورد وزن و کالری دقیق غذاهایی که می خورید صرف نظر کنید و از زندگی و بدنسازی لذت ببرید . باور کنید که هر قدر از ورزش و زندگی بیشتر لذت ببرید پیشرفت شما هم در تمام زمینه بیشتر و سریعتر خواهد بود .

منبع : البرز

نویسنده:
محمدرضا امیدی
امتیاز شما به این مطلب
4.2/5 - (8 امتیاز)

برچسب‌ها

پیشنهاد می‌کنیم بخوانید
اشتراک
اطلاع از
guest

0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده تمام نظرات