در این مقاله از زبان حریف تمرینی سابق آرنولد شوارتزنگر یعنی ریک دراسین درباره دلایل موفقیتهای بسیار زیاد آرنولد صحبت میشود.
هنوز اولین باری را که پای به باشگاه بدن سازی گلد در سال ۱۹۷۰ گذاشتم را به یاد دارم.پیش از آن من در اینگلوود در باشگاه بیل پیرل به مدت یک سال بود که تمرین میکردم و نتایج قابل قبولی را نیز دریافت کرده بودم اما برخی از دوستان توانستند من را برای تغییر باشگاه متقاعد کنند.در آن زمان من سعی داشتم تا در کشتی برای خود نامی دست و پا کنم و اولویت من بدن سازی نبود اما هنگامی که وارد آن باشگاه شدم فهمیدم که آن مکان همان جایی است که میشود بهترین بدن ممکن را ساخت.
در آن باشگاه بلافاصله من بزرگانی نظیر دیو دراپر، فرانک زین، کن والر و ادی جیولیانی را مشاهده کردم که همگی در حال تمرین با هم بودند.سپس آرنولد را مشاهده کردم.در نگاه اول هنگام ورود او به باشگاه کاملا مشخص بود که توجه همه به سوی او جلب میشد.او دارای ۲۶۰ پوند وزن و بسیار حجیم بود در حالی که شکل بدن او بسیار تحسین برانگیز بود.من قبلا با او یک برخورد داشته بودم. به سرعت با هم دوست شدیم و با هم کمی تمرینات سینه و پشت انجام دادیم.ویژگیهای ما بسیار شبیه به هم بود و از آن بهتر حس شوخ طبی هر دوی ما نیز بسیار شبیه به هم بود.
آرنولد در آن زمان توانست بین همه ما هرآنچه که دیگران نمیتوانستند به دست آورند به دست آورد و همه اینها هیچکدام اتفاقی نبود.در ادامه برای شما خواهم گفت که چگونه آرنولد تبدیل به یک بدن ساز، ستاره و یک مرد فوقالعاده شد.
۱) او عاشق تمرین کردن بود
تمریناتی که آن زمان ما با هم انجام میدادیم بسیار سخت و نفس گیر بود.اما از طرفی ما تمرینات را برای خود همانند یک تفریح میدانستیم و اینگونه به آن نگاه میکردیم.آرنولد با سختی هرچه تمام تر تمرین میکرد و حجم عضلانی او به خاطر چیز دیگری نبود و هیچ رازی نیز در میان نبود.او در هر ست و در هر تکرار با سنگین ترین وزنههای ممکن تمرینات خود را انجام میداد.البته همه ما سرانجام دچار آسیب دیدگیهایی نیز میشدیم که گاهی اوقات شرایط را برای ما عوض میکرد اما در آن روزهای اولیه هیچ چیز همانند انجام تمرینات سنگین با حرکات کلاسیک برای ما جالب نبود.
۲) او در تمرینات تنوع طلب بود اما نه زیاد
آرنولد علاقه داشت حرکات تمرینی خود را تغییر دهد و هر هفته سعی میکرد برای تغییر شرایط از حرکات جدیدی در برنامه خود استفاده کند اما تعداد ستها و تکرارهای او معمولا دست خوش تغییرات نمیشد.با این حال او همیشه میدانست که برخی از حرکات هستند که در هر صورت باید در اولویت قرار بگیرند.برای مثال ما معمولا در حرکت پرس سینه با هم رقابت داشتیم.آرنولد علاقه شدیدی به رقابت کردن داشت و من نیز در حرکت پرس سینه خوب عمل میکردم.بهترین رکورد من در پرس سینه ۴۵۵ پوند بود و گمان میکنم که مال آرنولد حدود ۴۴۰ پوند بود.
۳) او از تمرینات هوازی سنتی خوشش میامد
امروزه به نظر میرسد که تقریبا همه بدن سازان دور خود یک دیوار به شکل هدفون کشیدهاند.این موضوع مخصوصا هنگام تمرینات هوازی بسیار بیشتر دیده میشود جایی که شما در حال دیدن تلوزیون هستید و همزمان در حال دویدن روی تردمیل نیز میباشید.این موضوع مثل بودن در یک سلول انفرادی میباشد! در زمان ما هیچکدام از این دستگاهها نبود و تمرینات هوازی ما شامل دویدن کنار ساحل میشد.دویدن کنار ساحل بسیار سرگرم کننده و اجتماعی بود و همانطور که آرنولد اخیرا گفته است بهترین راه برای برنزه کردن پوست نیز بدون عوارض جانبی همین بود.
۴) او به اصول تغذیه ای ثابت شده متکی بود
هنگامی که ما در زمان اوج خود بودیم مکملها به میزان بسیار محدودی در دسترس بود.البته آن زمان نیز پروتئین وجود داشت اما استفاده از آن بسیار محبود بود بنابراین همه قدرت ما از طریق مصرف مواد غذایی طبیعی و کامل تامین میشد.البته منظور من غذاهای خوب است.آن زمان ما وعدههای غذایی با پروتئین بالا، چربی بالا و کربوهیدرات محدود استفاده میکردیم چیزی که متخصصان تغذیه امروزی تازه به آن علاقمند شدهاند و محبوبیت آن روز به روز در حال افزایش است.پاتوق ما رستوران زوکی در سانتا مونیکا بود و تقریبا همه آنجا ما را میشناختند مخصوصا هنگامی که آرنولد با مهماندار آنجا قرار نیز میگاذشت.هر شب تقریبا ما در آنجا املت پنیر مصرف میکردیم تا آخرین وعده پروتئین خود را نیز دریافت کرده باشیم.
۵) آرنولد از تمرینات خود نکات جدید می آموخت
مردم در آن زمان مدام در مورد “ داشتن شخصیت پیروزی “ حرف میزدند تا وقتی که آنها با آرنولد آشنا شدند.مردم تا آن زمان معنی خالص شخصیت پیروزی را ندیده بودند.او از هر موقعیتی که امکان پیروزی را برای او بیشتر میکرد استفاده میکرد چه در داخل باشگاه و چه در خارج آن.
او سخت تمرین میکرد و تغذیه بسیار مناسبی داشت و همیشه خود را در آینده ای بسیار با شکوه تصور میکرد و میدید.او میدانست که اگر قرار است همه چیز به خوبی و خوشی ختم شود کلید آن تنها نظم میباشد.آرنولد روی مشکلات زبانی خود به سختی کار کرد، تبدیل به یک شهروند آمریکایی شد و یاد گرفت که چگونه در یک کشور جدید راه خود را پیدا کند.از همان ابتدا باشگاه برای او حکم خانه را داشت و راحت ترین مکان برای او محسوب میشد.
۶) جذابیت هدفمند آرنولد
آرنولد یک مذاکره کننده بسیار خوب بود و با بسیاری از کمپانی های دنیا برای استفاده از نام او در جهت افزایش محبوبیت خود به توافق رسیده بود.او مکمل ها، ماشین و هر آنچه که نیاز داشت را از همین طریق به دست میآورد.جذابیت آرنولد عامل اصلی بزرگی او بود.او قادر بود هر فردی را نسبت به هر موضوعی علاقمند کند و مردم نیز واقعا او را دوست داشتند.من تا آن زمان هیچ کسی را همانند آرنولد ندیده بودم.بدن سازان امروزی نیز باید سعی کنند که از او در این زمینه درس بگیرند البته این را نیز باید بگویم که آرنولد به طور ذاتی به همین شکل بود.
۷) جذابیت غیر هدفمند آرنولد
آرنولد دارای یک شخصیت و کاریزمای خاصی بود که همه را به خود جذب میکرد و او نیز از این موضوع بسیار لذت میبرد.او در جلب توجه دیگران بسیار خوب عمل میکرد و از طرف دیگر برای مردم نیز بسیار جذاب و گیرا بود و به همین دلیل همه افراد معمولا از بودن با او احساس راحتی میکردند.اگرچه از لحاظ فیزیکی بسیار حجیم و بزرگ بود اما از لحاظ شخصیت بسیار فروتن و افتاده بود.
مادرم که تا ۹۷ سالگی نیز عمر کرد همیشه در مورد آمدن آرنولد به خانه ما برای دوستانش تعریف میکرد.در آن شب من، آرنولد، مادرم، مادر بزرگم و خواهرم بودیم و مادرم برای ما شام درست کرد.مادر بزرگم و آرنولد هر دو اهل یک شهر در اتریش بودند و به همین دلیل آن شب حرفهای بسیار زیادی برای گفتن به هم داشتند و آن شب بسیار فراموش نشدنی شد.مادر و مادر بزرگم آن شب را همیشه تا آخرین روز عمر خود به یاد داشتند و از آن یاد میکردند.البته این موضوع به دلیل شهرت آرنولد نبود بلکه به این دلیل بود که آرنولد برای آنها وقت گذاشت و اینکه او بسیار آدم شوخ طبی بود.از طرفی آرنولد شنونده بسیار خوبی بود و در داستان گفتن نیز بسیار خوب عمل میکرد.
۸) آرنولد به همه کمک میکرد
گاهی اوقات مردم آرنولد را برای هم خود شیفته ترسیم میکردند اما حقیقت این بود که هرگاه بحث کمک به دیگران مطرح میشد آرنولد در این زمینه بسیار سخاوتمند عمل میکرد.آرنولد در آن زمان من را به ریو بلیر معرفی کرد.بلیر در آن زمان تولید کننده مکمل بود و پروتئینهای او بسیار معروف بودند و البته بسیار گران قیمت نیز بودند.آرنولد من را به بلیر برای انجام کارهای مدلینگ روی طرح مکملها معرفی کرد و در ازای آن قرار شد که من مکمل رایگان دریافت کنم.هر ماه من میتوانستم مکملهای مورد نیاز خود را دریافت کنم و این به لطف آرنولد بود.او هیچگاه مجبور نبود این کار را برای من انجام دهد اما میخواست که تنها به من کمکی کرده باشد.
۹) آرنولد هیچگاه از شکست خوردن هراس نداشت
یک روز آرنولد نزد من آمد و گفت قرار است که بروم برای حضور در یک فیلم تست بازیگری بدهم و از من خواست که همراه او بروم بلکه نقشی را نیز به او بدهند.من قبول کردم و در آخر همان روز با هم به راه افتادیم.دیالوگی که به آرنولد دادند بسیار سخت و پیچیده بود و پر از کلمات عجیب غریب بود و خواندن آن بسیار سخت بود.آرنولد حین گفتن آن متن بسیار تپق میزد و آن شب نیز بسیار به آن موضوع خندیدیم.
اما تهیه کننده فیلم به این موضوع اهمیتی نمیداد و در هر صورت از آرنولد خوشش آمده بود.سپس ما به سمت ماشین خود برگشتیم و آرنولد از من در مورد این موضوع نظر خواست.به او گفتم که بازیگریت بسیار افتضاح بود و بهتر است که بازیگر شدن را فراموش کنی! اما در آن زمان نمیدانستم که قرار است آرنولد تبدیل به چه بازیگری شود!
۱۰) پافشاری و سماجت آرنولد
آرنولد در هیچ سطحی جواب نه را قبول نمیکرد و هنگامی که دنبال چیزی بود با نهایت اعتماد به نفس به دنبال آن میرفت.روزی با هم برای دریافت پولی برای تامین مخارج خود به دفتر جو ویدر رفتیم.وقتی به دفتر ویدر رسیدیم آرنولد از ویدر خواست که برای او یک چک بنویسد اما ویدر سعی داشت که آرنولد را دست به سر کند و از خود دور نگه دارد.اما آرنولد واکنش داد و لباس ویدر را گرفت و او را به سمت خود کشید.سپس دسته چک او را از جیبش بیرون آورد و یک چک برای خود نوشت.سپس به جو ویدر گفت که “ جو این را امضا کن “ و البته که ویدر آن را امضا کرد! آرنولد وقتی که دنبال چیزی بود بسیار پافشاری و سماجت به خرج میداد.البته ویدر هم آرنولد را بسیار دوست داشت و همین موضوع کارها را حل میکرد.
۱۱) آرنولد همه کاره بود
در سالیانی که با هم تمرین میکردیم آرنولد در مقطعی تصمیم گرفت که بازیگر شود.او این رویا را برای خود ترسیم کرده بود و دروس بازیگری را به شدت میخواند و تمام تلاش خود را برای موفقیت در آن به کار میگرفت.او همچنین با افراد مناسبی ارتباط برقرار کرد و همین موضوع برای او درهایی را رو به موفقیت باز کرد و جذابیت آرنولد نیز باعث شد او یکی از پس دیگری از این درهای موفقیت عبور کند.
اما نکته جالب توجه اینجاست که بدن سازی او هیچگاه با مشکلی روبرو نشد.او همزمان با شرکت در مسابقات مستر المپیا و برنده شدن در آن بازیگری خود را نیز دنبال میکرد و در کارهای تجاری بسیاری نیز فعالیت داشت.تمرکز، نظم و عطش او برای رسیدن به موفقیت فرای انسانهای معمولی بود و او از این ویژگیها در هر زمان و هر مکانی برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکرد.
۱۲) آرنولد همیشه آرنولد است
همچنان که موفقیتهای آرنولد در بدن سازی تبدیل به موفقیت در بازیگری شد افراد با نفوذ بیشتری دور او جمع شدند و دوستیهای بیشتری برای او شکل گرفت.در آن زمان مسیر آرنولد از همه ما که رفقای او در باشگاه گلد بودیم جدا شد و یک سری افراد متفاوت دیگر دور او را گرفتند.این موضوع همچنین زمانی که آرنولد وارد سیاست شد تکرار شد.اما آرنولد همیشه آرنولد است.او همیشه در مراسم یادبود دوستانمان حاضر میشود و او دقیقا همان آرنولدی است که ما زمان جوانی با هم بودیم.
او هنوز هم همانند سابق سوار دوچرخه یا ماشین خود در شهر دور میزند و نسبت به کودکان و طرفداران خود بسیار گشاده رو و دوستانه رفتار میکند.همانند دوران سابق هنوز هم بسیاری از افراد هنگام رد شدن از کنار آرنولد او را با یک لبخند همیشگی به یاد میاورند.
مترجم : حسام رضایی